سخنان بزرگان

تجربیات بزرگان | پند زندگی | عاشقانه | فلسفی | حدیث | جملات زیبا

سخنان بزرگان

تجربیات بزرگان | پند زندگی | عاشقانه | فلسفی | حدیث | جملات زیبا

عاقبت اندیشی

جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۴ ب.ظ
آن یکی آمد به پیش زرگری که ترازو ده که بر سنجم زری
گفت خواجه رو مرا غربال نیست گفت میزان ده برین تسخر مه‌ایست
گفت جاروبی ندارم در دکان گفت بس بس این مضاحک رابمان
من ترازویی که می‌خواهم بده خویشتن را کر مکن هر سو مجه
گفت بشنیدم سخن کر نیستم تا نپنداری که بی معنیستم
این شنیدم لیک پیری مرتعش دست لرزان جسم تو نا منتعش
وان زر تو هم قراضهٔ خرد مرد دست لرزد پس بریزد زر خرد
پس بگویی خواجه جاروبی بیار تا بجویم زر خود را در غبار
چون بروبی خاک را جمع آوری گوییم غلبیر خواهم ای جری
من ز اول دیدم آخر را تمام جای دیگر رو ازینجا والسلام
مثنوی معنوی - دفتر سوم

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۴ ب.ظ
  • 𝓐𝓵𝓲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی