سخنان بزرگان

تجربیات بزرگان | پند زندگی | عاشقانه | فلسفی | حدیث | جملات زیبا

سخنان بزرگان

تجربیات بزرگان | پند زندگی | عاشقانه | فلسفی | حدیث | جملات زیبا

۳ مطلب با موضوع «موضوعی :: اشعار» ثبت شده است

آن یکی آمد به پیش زرگری که ترازو ده که بر سنجم زری
گفت خواجه رو مرا غربال نیست گفت میزان ده برین تسخر مه‌ایست
گفت جاروبی ندارم در دکان گفت بس بس این مضاحک رابمان
من ترازویی که می‌خواهم بده خویشتن را کر مکن هر سو مجه
گفت بشنیدم سخن کر نیستم تا نپنداری که بی معنیستم
این شنیدم لیک پیری مرتعش دست لرزان جسم تو نا منتعش
وان زر تو هم قراضهٔ خرد مرد دست لرزد پس بریزد زر خرد
پس بگویی خواجه جاروبی بیار تا بجویم زر خود را در غبار
چون بروبی خاک را جمع آوری گوییم غلبیر خواهم ای جری
من ز اول دیدم آخر را تمام جای دیگر رو ازینجا والسلام
مثنوی معنوی - دفتر سوم

همه روز روزه بودن ، همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به کعبه ، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیّک ، به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابد ، همه اعتکاف جستن
ز ملاهی و مناهی ، همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن ، به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش ، طلب نیاز کردن
بخدا که هیچ کس را ، ثمر آنقدر نباشد
که به روی نا امیدی ، در بسته باز کردن

[شیخ بهایی]


چه زیبا میشد این دنیا        اگر شاه و گدا کم بود

اگر بر زخم هر قلبی        همان اندازه مرهم بود

چه زیبا میشد این دنیا        اگر دستی بگیرد دست

اگر قدری محبت را        به ناف زندگانی بست

چه زیبا میشد این دنیا        کمی هم با وفا باشیم

نباشد روزگاری که        نمک بر زخم هم پاشیم

چه زیبا میشد این دنیا        نیاید اشک محرومی

زمین و آسمان لرزد        ز آه و درد مظلومی

چه زیبا میشد این دنیا        شود کینه ز دلها گم

اگر بشکستن پیمان        نگردد عادت مردم.....